آرامش

ساخت وبلاگ

 فرانسیس چادویک ، اولین زنی بود که کانال ارتباطی انگلستان را با شنا طی کرد . او در اوذین تلاش خود ، در حالی که فقط حدود 5 کیلو متر تا ساحل فرانسه فاصله داشت،با شکست مواجه شد !

در آن هنگام مه غلیضی رویت ساحل فرانسه را برای او غیر ممکن ساخته بود . بعدها وقتی چادویک متوجه شد که تا نزدیکد فرانسه رسیده  بوده ،گفت :<در اولین تلاش خود ، اگر فرانسه را دیده بودم ، حتما به آن می رسیدم.

آرامش...
ما را در سایت آرامش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : غزل stars-of-sky بازدید : 507 تاريخ : دوشنبه 25 آذر 1392 ساعت: 19:44

 مردی برای اصلاح به آرایشگاه رفت.در بین کار،گفتگوی جالبی بین آن مرد وآرایشگر صورت گرفت.

آرایشگر گفت :من باور ندارم که خدا وجود داشته  باشد.

مشتری پرسید:چرا؟

آرایشگر گفت :کافیست به خیابان بروی و ببینی.مگر می شود با وجود خدای مهربان این همه مریضی، درد و رنج وجود داشته باشد ؟.

مشتری چیزی نگفت و بعد از اینکه اصلاح سرش تمام شد،از مغازه بیرن رفت .به محض اینکه از آرایشگاه  بیرون آمد ،مردی را با موهای ژولیده وکثیف ،در خیابان دید .با سرعت به آرایشگاه  برگشت وبه آرایشگر گفت:می دانی ، به نظر من آرایشگرها وجود ندارند .

آرایشگر با تعجب پرسید :چرا این حرف  را میزنی؟ من اینجا هستم و همین الان  موهای تو را مرتب کردم.

مشتری با اعتراض گفت : پس چرا کسانی مثل آن  مرد بیرون از ارایشگاه وجود دارند؟

آرایشگر پاسخ داد : آرایشگر ها وجود دارند ، فقظ مردم به ما مراجعه نمی کنند.

ومشتری گفت: دقیقا همین است.خدا وجود دارد،فقط مردم به او مراجعه نمی کنند! برای همین است که این همه درد ورنج در دنیا وجود دارد.

آرامش...
ما را در سایت آرامش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : غزل stars-of-sky بازدید : 510 تاريخ : يکشنبه 17 آذر 1392 ساعت: 21:05

 شخصی از خدا پرسید : خوشبختی را کجا می توان یافت ؟

خدا فرمود :آن را در خواسته هایت جستجو کن واز من بخواه تا به تو بدهم .

او با خود فکر کرد وگفت:اگر خانه ای بزرگ داشتم ،بی گمان خوشبخت بودم.

خداوند به او خانه ای بزرگ عنایت فرمود.

دوباره او گفت:اگر پول فراوان داشتم ،یقینا خوشبخت ترین مردم بودم .خداوند به او پول فراوان عطا فرمود .

...اگر...اگر...و اگر...

اینک همه چیز داشت،اما هنوز خوشبخت نبود!

از خداوند پرسید:حالا همه چیز دارم،اما باز هم خوشبختی را نیافتم.

خداوند فرمود:باز هم بخواه.

او گفت چه بخواهم؟هر آنچه را هست ، دارم.

خداوند فرمود:بخواه که دوست بداری،بخواه که به دیگران کمک کنی و هر چه داری را با مردم قسمت کنی.

و او دوست داشت و کمک کرد و در کمال تعجب دید ،لبخندی که  بر لبها می نشیند ونگاههای سر شار از سپاس به او لذت می بخشد .رو به آسمان کرد و گفت :

"خدایا ! خوشبختی اینجاست ،در نگاه و لبخند دیگران ."

         معجزه این است که هر چه داشته هایت را بیشتر با دیگران سهیم شودی ، دارا تر می شوی.        لئونارد نیموی

آرامش...
ما را در سایت آرامش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : غزل stars-of-sky بازدید : 536 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1392 ساعت: 18:31

زن و شوهر جوانی سوار بر موتور سیکلت در دل شب می راندند.آنها از صمیم قلب یکدیگر را دوست داشتند...

زن جوان:یواش تر برو!من می ترسم!

مرد جوان:نه،اینجوری خیلی بهتره.

زن جوان:عزیزم خواهش میکنم!من خیلی میترسم!

مرد جوان:اول باید بگی دوسم داری.

زن جوان:دوستت دارم.حالا میشه یواش تر برونی؟

مرد جوان:منو محکم بگیر.

زن جوان:خول.حالا میشه یواش تر برونی؟

مرد جوان:باشه.به شرط اینکه کلاه کاسکت منو برداری و روی سرت بذاری.آخه نمیتونم راحت برونم.اذیتم میکنه!

.

.

.

.

.

روز بعد روزنامه ها نوشتند:برخورد یک موتور سیکلت با  دیوار ساختمانی حادثه آفرید.در این سانحه که بدلیل بریدن ترمز موتور سیکلت رخ داد یکی از 2 سرنشین زنده ماند و دیگری در گذشت...

مرد جوان از خراب شدن ترمز آگاهی یافته بود.اما بدون اینکه همسرش را مطلع کند با ترفندی کلاه کاسکت خود را بر سر او گذاشت و خواست برای آخرین بار جمله ی دوستت دارم را از زبان او بشنود و خودش رفت تا او زنده بماند...

دوست خوب نظر یادت نره.

آرامش...
ما را در سایت آرامش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : غزل stars-of-sky بازدید : 542 تاريخ : دوشنبه 11 آذر 1392 ساعت: 20:24

روزی بازرگان موفقی از مسافرت بازگشت ومتوجه شد خانه و مغازهاش در غیاب او آتش گرفته  و کالاهای گرانبهایش همه سوخته وخاکستر شده وخسارت هنگفتی به او وارد آمده است.

_فکر می کنید آن مرد چه کرد ؟

_خدا را مقصر شمرد و ملامت کرد؟ ویا زانوی غم بغل کرد و اشک ریخت؟

او با لبخندی بر لبان و نوری در دیدگان , سر به آسمان بلند کرد وگفت : "خدایا! می خواهی اکنون چه کنم؟"

مرد تاجر پس از نابودی کسب پررونق خود,تابلویی بر ویرانه های خانه و مغازه اش آویخت که روی آن نوشته بود:

«مغازه ام سوخت ,اما ایمانم نسوخته است ! فردا دوباره شروع خواهم کرد.»

       انسان امیدوار و با ایمان ,در جایی که همه شکست می بینند,کامیابی می بیند.

                                                                                                                                  اوریسون ماردن

آرامش...
ما را در سایت آرامش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : غزل stars-of-sky بازدید : 507 تاريخ : شنبه 9 آذر 1392 ساعت: 17:33

لینک دوستان

خبرنامه